فهرست مطالب

Reproduction & Infertility - Volume:5 Issue: 1, 2004

Journal of Reproduction & Infertility
Volume:5 Issue: 1, 2004

  • 91 صفحه،
  • تاریخ انتشار: 1382/11/15
  • تعداد عناوین: 10
|
  • سخن نخست
    صفحه 4
  • ژاله شجاعیان، سید محمد مؤذنی، امیرحسین زرنانی صفحه 5
    مقدمه
    تولید مثل پستانداران یک تناقص ایمونولوژیکی است؛ زیرا انتظار می رود آنتی ژن های بیگانه جنینی که از طریق پدر به ارث می رسند سیستم ایمنی مادر را تحریک کنند و منجر به سقط جنین شوند. در طی بارداری سیستم ایمنی مادر علاوه بر تغییرات موضعی به صورت سیستمیک هم تعدیل می شود. سلول های دندریتیک به عنوان سلول های حرفه ای عرصه کننده آنتی ژن، در آغاز و کنترل پاسخ ایمنی نقش کلیدی دارند و به نظر می رسد که تغییرات عملکردی این سلول ها در طی حاملگی در تحمل ایمونولوژیک سیستمیک موثر باشد. برای این منظور در مطالعه حاضر سلول های دندریتیک موش حامله جداسازی و تخلیص گردید و میزان فعالیت آنها در تحریک تکثیری سلو ل های T آلوژن با استفاده از واکنش مختلط لوکوسیتی (MLR) آلوژنیک یک طرفه ارزیابی شد.
    مواد و روش ها
    با هضم بافت طحال توسط آنزیم کلاژناز و استفاده از محیط گرادیان نایکودنز 13% (Nycodenz) و با استفاده از خاصیت چسبندگی سلول های دندریتیک به کف پلیت کشت، حدود7 105 سلول دندریتیک با خلوص بیش از 95% از هر طحال جدا شد. سلول های T آلوژن نیز به وسیله ستون نایلون ول (Nylon wool) و با استفاده از خاصیت عدم چسبندگی سلول های T به نایلون ول جدا گردید. سلول های دندریتیک جدا شده از موش Balb/c حامله و غیرحامله پس از اشعه دادن در کشت مختلط لوکوسیتی با لنفوسیت های T جدا شده از موش C57BL/6 مورد استفاده قرار گرفت و میزان تکثیر لنفوسیت های T پس از 72 ساعت به وسیله تایمیدین رادیواکتیو اندازه گیری شد.
    نتایج
    از هر طحال حدود 7 105 سلول دندریتیک با خلوص بیش از 95% به دست آمد. همچنین میزان بازده لنفوسیت ه های T از غدد لنفاوی اینگوئینال و براکیال حدود 3-5 106 عدد با خلوص 90-85% بود. نتایج حاصله نشان داد توانایی سلول های دندریتیک موش های حامله (cmp=33000) و غیرحامله (cmp=35000) از نظر القای پاسخ تکثیری لنفوسیت های T آلوژن تفاوت معنی داری ندارد.
    نتیجه گیری
    این یافته می تواند ناشی از کم بودن غلظت فاکتورهای سرکوبگر ایمنی در گردش خون موش های حامله و یا به دلیل جدا کردن سلول های دندریتیک از ریزمحیط حاملگی و بلوغ آنها در شرایط In vitro بدون حضور فاکتورهای سرکوبگر ایمنی باشد.
    کلیدواژگان: سلولهای دندریتیک، طحال، حاملگی، کشت مختلط لوکوسیتی، پاسخ آلوژنیک
  • فرزاد رجایی، جعفر سلیمانی راد، بهروز نیک نفس، معرفت غفاری، عبدالرسول صفاییان صفحه 14
    مقدمه
    در سال های اخیر، پیشرفت های زیادی در انجماد شیشه ای (virrification) برای نگهداری جنین صورت گرفته است؛ ولی تاکنون روش قابل اعتمادی در انجماد شیشه ای که بتواند میزان بالایی از زنده ماندن جنین را نشان دهد، ارائه نشده است. زیرا مکانیسم آسیب های جنین به دنبال انجماد شیشه ای به طور دقیق مشخص نشده است. مطالعه حاضر به منظور بررسی تاثیر انجماد شیشه ای بر روی میزان آپوپتوز در جنین در مرحله بلاستوسیست صورت گرفته است.
    مواد و روش ها
    بدین منظور 95 عدد بلاستوسیست موش از نژاد Swiss Albino به طریق فلاش کردن شاخ رحم به دست آمد و به طور تصادفی به دو گروه تجربی (43) و کنترل (52) تقسیم شدند. در گروه کنترل بلاستوسیست ها پس از دریافت در محیط M16 به مدت دو ساعت کشت داده شدند و ایندکس آپوپتوز در آنها پس از نشانه گزاری با تکنیک TUNEL و رنگ آمیزی زمینه ای با PI مشخص شد. در گروه تجربی بلاستوسیست ها پس از دریافت بلافاصله به طریق انجماد شیشه ای با محلول EFS40 منجمد شدند و در تانک حاوی نیتروژن مایع به مدت یک ماه نگهداری شدند پس از طی مدت مذکور نی های حاوی بلاستوسیست ها ذوب گردیدند.
    نتایج
    مقایسه نتایج نشان داد که میانگین تعداد بلاستومرهای در بلاستوسیست های گروه منجمد شده موش (44.91±2.47) نسبت به گروه کنترل (50.23±2.9)، اختلاف معنی داری ندارد. (p=0.176) درحالی که میانگین تعداد بلاستومرهای آپوپتوتیک در بلاستوسیست های گروه منجمد شده موش (4.08±0.28) نسبت به گروه کنترل (4.93±0.22) اختلاف معنی داری را نشان داد (p=0.02) و میانگین میزان ایندکس آپوپتوز بر حسب درصد در گروه فریز شده (11.87±0.63) به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل (9.12±0.67) بیشتر بود. (P=0.004)
    نتیجه گیری
    این مطالعه نشان داد که انجماد شیشه ای باعث افزایش میزان آپوپتوز در بلاستومرهای بلاستوسیست موش می شود.
    کلیدواژگان: ناباروری، انجما شیشه ای، آپوپتوز، بلاستوسیست موش، TUNEL
  • اصغر طالبیان، امیر حسن زرنانی، محمود جدی تهرانی، محمد مهدی آخوندی، محمود جلالی، محمدرضا صادقی صفحه 23
    مقدمه
    تاثیر آنتی بادی ضداسپرم با میزان شیوع 26-6% در ایجاد ناباروری به خوبی شناخته شده است. لذا اندازه گیری آن در سرم و یا مایعات بیولوژیک مردان و زنان از اهمیت کلینیکی برخوردار است. امروزه یکی از مهمترین موضوعات مورد بحث در ناباروری ایمونولوژیک، طراحی روشی استاندارد جهت اندازه گیری ASA می باشد. مطالعات انجام شده نشان می دهند که روش الایزا در بین روش های تشخیص ASA، درصورتی که از آنتی ژن های سطحی اسپرم با حداقل آلودگی به آنتی ژن های غیر اسپرمی و آنتی ژن های داخلی اسپرم استفاده گردد، روشی بسیار حساس و قابل اعتماد بوده و بهتر از سایر روش های تشخیص و اندازه گیری ASA می باشد. بنابراین هدف از مطالعه حاضر طراحی یک روش الایزا با روش قابل قبول استخراج آنتی ژن های سطح اسپرم و با حداقل آلودگی به سایر پروتئین های اسپرم جهت تعیین میزان ASA می باشد.
    مواد و روش ها
    در این مطالعه، تکنیک الایزای غیرمستقیم با استفاده از سه روش مختلف استخراج آنتی ژن های سطح اسپرم شامل روش سونیکاسیون، استفاده از دترجنت سدیم دودسیل سولفات و نیز استفاده از دترجنت لیتیوم دی یدو سالیسیلات، طراحی گردید. در نهایت پس از طراحی روش، الایزای طراحی شده با آنتی ژن حاصل از سه روش مختلف استخراج آنتی ژن های سطح اسپرم، به همراه دو کیت الایزای تجاری مشابه با تست روتین مراکز درمان ناباروری (SpermMar) مورد مقایسه قرار گرفته است.
    نتایج
    در تجربه عملی از 28 سرم مشکوک به ASA که توسط تست SpermMar، 16 مورد جواب مثبت داشتند، به روش الایزای طراحی شده با آنتی ژن های حاصل از دترجنت LIS، 14 سرم، جواب مثبت حقیقی نشان داد و تنها 2 مورد جواب منفی کاذب وجود داشت و جواب مثبت کاذب نیز مشاهده نگردید؛ درحالی که در روش سونیکاسیون فقط 5 مرود مثبت حقیقی داشت و 11 مورد جواب منفی کاذب نشان داد. روش استفاده از دترجنت SDS نیز 13 مورد مثبت حقیقی، 3 مورد جواب منفی کاذب و 4 مورد جواب مثبت کاذب نشان داد. به علاوه، دو کیت تجاری به ترتیب 7 و 4 مورد جواب مثبت حقیقی نشان داد. در هر دو کیت های تجاری 1 مورد جواب مثبت کاذب و نیز به ترتیب با 9 و 12 مورد جواب منفی کاذب همراه بودند. براساس نتایج حاصل روش الایزا با استفاده از دترجنت LIS،حساسیت (5/87%)مناسبی داشته و از ویژگی و کارایی بسیار بالایی در مقایسه با سایر روش ها بر خوردار است (به ترتیب 100 % و 8/92%). از طرف دیگر همبستگی معنی داری نیز بین روش طراحی شده و SpermMar وجود دارد. (r=0.572)
    نتیجه گیری
    براساس نتایج این مطالعه روش الایزای طراحی شده با استفاده از آنتی ژن های استخراج شده از سطح اسپرم به کمک دترجنت LIS دارای حداقل نتایج کاذب است و بهتر از سایر روش های استخراج آنتی ژن های سطحی اسپرم و کیت های مشابه خارجی جهت تشخیص و تعیین میزان ASA می باشد.
    کلیدواژگان: ناباروری، اسپرم، آنتی بادی ضد اسپرم، الایزا، SpermMar، لیتیوم دی یدوسالیسیلات، آنتی ژن های سطح اسپرم
  • عباس رضایی، محمدحسین نصر اصفهانی، مینو ادیب، فرهاد شاهسوار، فرزاد عریضی صفحه 35
    مقدمه
    آنتی بادی ضد اسپرم (ASA) در 12-8% مردان نابارور وجود دارد. در زوج های نابارور، ناشی از علل ایمونولوژیک در مردان، لقاح آزمایشگاهی (IVF) به عنوان روشی موثر در حصول باروری، پیشنهاد شده است. اگرچه روش IVF برای برطرف نمودن اثر مهاری سطوح بالای ASA بر روی قدرت باروری بکار گرفته می شود، ولی میزان لقاح برای نمونه های دارای ASA تقریبا به میزان 40% موارد کاهش می یابد. در این مطالعه ارتباط بین ASA اندازه گیری شده به روش فلوسیتومتری غیرمستقیم و درصد لقاح در زوج های نابارور کاندید IVF مورد بررسی قرار گرفت.
    مواد و روش ها
    نمونه های مایع سمینال از مردان 80 زوج نابارور کاندید لقاح آزمایشگاهی (IVF) مراجعه کننده به مرکز باروری و ناباروری اصفهان دریافت گردید. زوجها براساس درصد لقاح به دو گروه داریا میزان لقاح بالا و میزان لقاح پایین تقسیم شدند. 52 زوج میزان لقاح بالا (%50<) و 28 زوج میزان لقاح پایین (%50?) داشتند. نمونه های پلاسمای سمینال این افراد با اسپرم متحرک و طبیعی از یک فرد دهنده سالم و فاقد آنتی بادی ضد اسپرم انکوبه شدند. سپس آنتی بادی متصل به سطح اسپرم با ایمونوگلوبولین نشاندار با FITC علیه IgA و IgG انسانی به روش فلوسیتومتری تعیین گردید. تجزیه و تحلیل های آماری با استفاده از آزمون های کای دو، T و همبستگی پیرسون انجام گرفت.
    نتایج
    اختلاف میانگین میزان ASA در گروهای با میزان لقاح بالا و پایین از نظر آماری معنی دار بود. (P<0.001) از نظر آماری ارتباط معکوس معنی داری بین میزان ASA از کلاس IgA و میزان لقاح مشاهده شد P<0.001)،. (R=-0.47 از نظر آماری ارتباط معنی داری بین سطح ASA از کلاس IgG و میزان لقاح مشاهده نشد P=0.08)،. (r=-0.2
    نتیجه گیری
    نتایج این مطالعه به وجوح نشان می دهد که سطح بالای ASA از کلاس IgA میزان لقاح را کاهش می دهد. بنابراین پشنهاد می گردد که بیماران با سطح بالای ASA از کلاس IgA کاندید میکرواینجکشن (ICSI) گردند.
    کلیدواژگان: ناباروری، اسپرم، مایع سمینال، آنتی بادی ضد اسپرم، لقاح آزمایشگاهی، فلوسیتومتری
  • عباس افلاطونیان، مریم اصغر نیا، فریبا سیدالشهدایی صفحه 44
    مقدمه
    امروزه استفاده از آگونیست های GnRH در روش های کمک باروری (ART) به طور گسترده رایج بوده و احتمال ایجاد نقص فازلوتئال با مصرف آنها وجود دارد. لذا از پروژسترون برای حفاظت فازلوتئال در اکثر موارد استفاده می شود. زمان شروع پروژسترون مورد بحث می باشد. بعضی از متخصصین تجویز پروژسترون را موقع پونکسیون فولیکول ها و بعضی دیرتر توصیه می نمایند. این مطالعه به منظور مقایسه نتایج درمانی تجویز پروژسترون به هنگام دریافت تخمک یا انتقال جنین انجام شد.
    مواد و روش ها
    مطالعه کارآزمایی بالینی آینده نگر بر روی 575 بیمار مراجعه کننده به مرکز ناباروری دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی، درمانی شهید صدوقی و بیمارستان مادر یزد تحت درمان ART و با استفاده از GnRH-a با پروتکل طولانی همراه گنادوتروپین انجام شد. بیماران به صورت تصادفی به دو گروه تقسیم شدند. برای گروه اول (307 نفر) پروژسترون در روز جمع آوری تخمک و به گروه دوم (268 نفر) پروژسترون بعد از انتقال جنین تجویز شد. پس از جمع آوری داده ها، تجزیه و تحلیل اطلاعات با استفاده از آزمون های آماری کای دو و T انجام گرفت.
    نتایج
    سن مرد و زن و مدت ناباروری در دو گروه مقایسه و تفاوت معنی داری مشاهده نشد. همچنین تفاوت قابل توجهی در علت ناباروری مشاهده نگردید. تعداد فولیکول ها و تخمک های بدست آمده در دو گروه دارای تفاوت معنی داری نبود. میانگین تعداد جنین در گروه اول 4/1±1/3 و در گروه دوم 4/1±8/2 بود که معنی دار نمی باشد. نتیجه درمانی یعنی تست حاملگی مثبت در دو گروه درمانی تفاوتی نداشت.
    نتیجه گیری
    با توجه به نتایج درمانی حاصل از این مطالعه و مشکلات احتمالی همراه با تزریق عضلانی پروژسترون و به علاوه احتمال خونریزی با مصرف پروژسترون موقع پونکسیون، در صورت عدم انتقال جنین، توصیه به مصرف آن بعد از انتقال جنین می شود.
    کلیدواژگان: ناباروری، روش های کمک باروری (ART)، دریافت تخمک، انتقال جنین، حفاظت فاز لوتئال، پروژسترون
  • مریم خوشیده، علی شهریاری صفحه 52
    مقدمه
    مرحله سوم و چهارم زایمان که مشتمل بر خروج جفت و یک ساعت بعد از آن می باشد، از مراحل مهم زایمان است. عوارض مرحله سوم و خونریزی بعد از زایمان از علل مهم مرگ و میر مادران به خصوص در کشورهای در حال توسعه می باشد. اداره فعال زایمان و مصرف داروهای اکسی توسیک می تواند سبب کاهش میزان خونریزی بعد از زایمان شود. به دلیل اهمیت خونریزی های بعد از زایمان و مرگ و میر و ناتوانی ناشی از آن، این مطالعه جهت مقایسه تاثیر دو داروی اکسی توسین و سنتومترین در کنترل میزان خونریزی بعد از زایمان صورت گرفت.
    مواد و روش ها
    این مطالعه به روش کارآزمایی بالینی در سال 1380 بر روی زنان حامله مراجعه کننده برای زایمان به زایشگاه قدس زاهدان انجام گرفت. 618 نفر نمونه به طور تصادفی به دو گروه 309 نفری تقسیم شدند. شرایط ورود به مطالعه داشتن حاملگی یک قلو، عدم بیماری زمینه ای طبی و فشارخون طبیعی (کمتر از (140.90 mmHg بود. بعد از خروج شانه قدامی نوزاد به گروه اول IU، 5 اکسی توسین و به گروه دوم IU،5 اکسی توسین و 5/0 میلی گرم مترژن (سنتومترین) عضلانی تزریق گردید. میزان خونریزی غیرطبیعی بعد از زایمان براساس تخمین چشم و نیاز به اقدامات بعدی جهت کنترل خونریزی و یا افت فشارخون سیستولیک به میزان کمتر از 100 mmHg در دو گروه تعیین شد. طول مدت مرحله سوم (زمان لازم برای خروج جفت) نیز برای تمام نمونه ها تعیین گردید.
    نتایج
    در گروه اول، 20 مورد (47/6%) خونریزی بیش از حد طبیعی داشتند. در گروه دوم 8 مورد (58/2%) خونریزی غیرطبیعی داشتند که اختلاف از نظر آماری (p<0.05) با آزمون کای دو معنی دار بود. زمان مرحله سوم و میزان احتباس جفت و نیاز به برداشت جفت با دست بین دو گروه تفاوت معنی دار آماری نداشت. عوارض جانبی در هر دو گروه غیرشایع بود. میزان افزایش فشار خون به میزان افزایش خون سیستول مساوی یا بیشتر از 140 mmHg و یا افزایش دیاستول مساوی و بالاتر از 90 mmHg در دو گروه تفاوت معنی دار آماری نداشت.
    نیتجه گیری: در حالیکه بعضی از مطالعات مصرف سنتومترین را به دلیل اثرات مساوی با اکسی توسین در کنترل خونریزی بعد از زایمان و ترس از عوارض آن منع می نماید نتایج این مطالعه و بسیاری از مطالعات دیگر نشان داد که سنتومترین در کنترل خونریزی بعد از زایمان از اکسی توسین موثرتر است.
    کلیدواژگان: مرحله سوم زایمان، سنتومترین، اکسی توسین، آتونی رحم، خونریزی بعد از زایمان
  • محمد جلال عباسی شوازی، میمنت حسینی چاوشی، بهرام دلاور صفحه 62
    مقدمه
    مطالعات بیانگر آن است که علی رغم موفقیت برنامه تنظیم خانواده در ایران در سالهای اخیر، نسبت قابل توجهی از حاملگی ها، ناخواسته هستند. هدف از این مطالعه تعیین میزان حاملگی های «ناخواسته» در ایران و بررسی تاثیر عوامل جمعیتی و اجتماعی - اقتصادی بر روی حاملگی «ناخواسته» می باشد.
    مواد و روش ها
    به منظور دستیابی به اهداف این مطالعه، داده های «بررسی ویژگی های جمعیتی و بهداشتی در ایران» انجام شده در سال 1379 توسط وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی مورد استفاده قرار گرفت و تعداد 5420 نفر از زنان هسمردار حامله در زمان مطالعه انتخاب و بررسی گردیدند.
    نتایج
    نتایج نشان داد که در زمان تحقیق برای حدود 35% از حاملگی ها تصمیم گیری و برنامه ریزی انجام نشده بود؛ که حدود 19% آن نابهنگام و 16% ناخواسته بود. بین میزان حاملگی های برنامه ریزی نشده و نوبت حاملگی زنان ارتباط وجود داشت. علاوه بر آن، درصد قابل توجهی (42%) از زنانی که حاملگی خود را برنامه ریزی نشده اظهار داشتند پیش از حاملگی از یک روش پیشگیری استفاده می کردند. روش های سنتی و قرص به ترتیب بالاترین روش مورد استفاده قبل از حاملگی های ناخواسته در مناطق شهری و روستایی بوده است.
    نتیجه گیری
    پشنهاد این مطالعه این است که میزان حاملگی برنامه ریزی نشده را می توان به وسیله اجرای برنامه های «بهبود کیفیت خدمات تنظیم خانواده» کاهش داد. چنین برنامه هایی باید زوجین استفاده کننده از روش های سنتی را در مناطق شهری و زوجین استفاده کننده از قرص پیشگیری در مناطق روستایی را به عنوان گروه هدف در نظر بگیرند.
    کلیدواژگان: حاملگی های ناخواسته، حاملگی های نابهنگام، حاملگی های برنامه ریزی نشده، تنظیم خانواده
  • فریده خلج آبادی فراهانی، فربد عبادی فرآذر صفحه 77
    مقدمه
    ایران از جمله کشورهای خاورمیانه است که با بحران ایدز مواجه می باشد. حدود 17% موارد ایدز در بین نوجوانان 20 تا 29 ساله و حدود 35% در بین جوانان 30 تا 29 ساله اتفاق می افتد. با توجه به دوره کمون طولانی (حدود 10 سال)، بدیهی است که درصد بسیاری از موارد ابتلای به عفونت ایدز در زمان نوجوانی و جوانی روی می دهد. شروع برنامه های آموزش پیشگیری از ایدز در مدارس در بین نوجوانان از برنامه های مهم وزارت آموزش و پرورش و وزارت بهداشت، درمان و آموزش پزشکی در کشور ایران می باشد و مطالعه و شناخت موثرترین روش آموزشی در جهت ارتقاء آگاهی و بهبود نگرش و ارتقای مهارت های زندگی در نوجوانان و رفتارهای پیشگیری از ایدز اولویت می یابد. این مطالعه با هدف مقایسه تاثیر دو نوع مداخله آموزشی پیشگیری از ایدز توسط گروه همسالان و گروه بزرگسالان (مشاورین مدرسه) بر آگاهی، نگرش و خودبسندگی دانش آموزان دختر دبیرستانی، پایه دوم رشته انسانی، منطقه 4 آموزش و پرورش تهران در سال تحصیلی82-1381 و به کارگیری نتایج تحقیق در طراحی برنامه های آموزش مؤثر پیشگیری از ایدز در مدارس انجام گرفت.
    مواد و روش ها
    مدل آموزشی استفاده شده در این بررسی مدل تئوری شناختی - اجتماعی بندورا می باشد. با استفاده از نمونه گیری تصادفی خوشه ایتعداد 441 دانش آموز از 7 دبیرستان منطقه 4 وارد مطالعه شدند و براساس فرد آموزش دهنده به دو گروه آموزش توسط همسالان و آموزش توسط بزرگسالان (مشاورین مدرسه) و یک گروه کنترل تقسیم شدند. مطالب آموزشی شامل پیشگیری از ایدز، نگرشهای صحیح مرتبط با آسیب پذیری نسبت به ایدز و عدم طرد بیماران مبتلا به ایدز و مهارت های خودبسندگی (تصمیم گیری، حل مشکل و ابراز وجود) بود. پرسشنامه بدون نام پیش از مداخله و یک ماه پس از مداخله توسط دانش آموزان پاسخ داده شد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها، نرم افزار SPSS-11 و مدل آنالیز واریانس، آزمون شفه و کای دو مورد استفاده قرار گرفت.
    نتایج
    میانگین نمره آگاهی در هر دو گروه مداخله، از پیش آزمون به پس آزمون در مقایسه با گروه کنترل به طور معنی داریی افزایش یافت (P<0.0001)؛ ولی هیچ اختلاف معنی داری بین دوگروه مداخله همسالان و بزرگسالان دیده نشد. علیرغم یکسان بودن دو گروه مداخله از نظر ارتقاء آگاهی در پس آزمون، نوع اطلاعات در دو گروه به طور معنی داری متفاوت بود. با توجه به یکسان بودن مدل آموزشی در دو گروه به نظر می رسد گروه همسالان بیشتر براساس نیازهای اطلاعاتی همسالان (مثل نحوه انتقال) اطلاعات را منتقل کرده بودند. در حالی که گروه بزرگسالان، اطلاعات دیگری (مثل نحوه درمان و واکسیناسیون) را بیشتر منتقل کرده بودند. در هیچ یک از دو گروه مداخله، تغییر معنی داری در نگرش آسیب پذیری نسبت به بیماری ایدز از پیش آزمون به پس آزمون مشاهده نشد؛ اما نگرش دانش آموزان نسبت به طرد بیماران مبتلا به ایدز در هر دو گروه مداخله همسالان و بزرگسالان از پیش آزمون تا پس آزمون به طور معنی داری نسبت به گروه کنترل بهبود یافت. (P<0.0001) در حالیکه دو گروه مداخله در بهبود نگرش فوق از پیش آزمون به پس آزمون اختلاف معنی داری ندارند. همچنین تنها گروه بزرگسالان در مقایسه با کنترل باعث ارتقای معنی داری در مهارت خودبسندگی در دانش آموزان گردیده است. در حالیکه در مقایسه دو به دو، گروه مشاورین مدرسه و گروه همسالان در بهبود نگرش فوق از پیش آزمون به پس آزمون اختلاف معنی داری ندارند.
    نتیجه گیری
    براساس یافته های مطالعه حاضر، پیشنهاد می شود هر دو گروه همسالان و بزرگسالان برای برنامه های مداخله آموزشی در برنامه های آموزشی ایدز به کار گرفته شوند؛ به طوری که گروه همسالان در ارایه اطلاعات مورد نیاز گروه هدف و گروه بزرگسالان در ارائه مهارت های خودبسندگی کارآیی بیشتری دارند. هرچند مطالعات بیشتری با حجم نمونه بیشتر و مدت آموزشی طولانی تر جهت تایید نتایج فوق توصیه می گردد.
    کلیدواژگان: ایدز، پیشگیری، آگاهی، آموزش، نگرش، خودبسندگی، گروه همسالان، مدل تئوری شناختی - اجتماعی، نوجوانان، تهران
  • چکیده انگلیسی مقالات
    صفحه 92